دلنوشته های مامان برای کیارش

آغاز تو و دوباره من

سلاممممممممم سلام و سلام و سلام یه عالمه حرف و خبر هست که نمی دونم از کجا شروع کنم و چه جوری بگم.. کوروش قشنگ من یه داداش کوچولو داره: کیارش می خوام با کیارش حرف بزنم برای روزی که اینا رو میخونه و شاید من باشم یا نباشم..  پسر قشنگ و کوچولوی من موقع تولدت حسابی غافلگیر شدم. تو عزیز دلم 33 هفته به دنیا اومدی و خیلی غیر منتظره. کیسه آب پاره شد و لازم بود که بیمارستان بستری بشم. از قضا بابا همون شب بعد از چندین سال تهران نرفتن به خاطر یه کار اداری نصف روزه رفته بود تهران. با مامان جون و دایی ایمان و خاله نسرین و عمو امیر چند تا بیمارستان رفتیم و هر کدوم یا می گفتن که NICU جا ندارن ...
21 آذر 1397
1